مست و هشیار

دلم هوایی میخواهدپرازنفس های تو ...!!!

مست و هشیار

دلم هوایی میخواهدپرازنفس های تو ...!!!

شراب عشق

 

می بوسمت
و جرعه ی آخر شراب را سر می کشم

تو تنگ در آغوش منی و لعنتی ...

حالا بیا همه ی کاسه کوزه ها را
سر شراب بیچاره بشکنیم ... 

 

 

 

رفتی.....اما......!
مثل خون بودی در رگهایم. 

حال جای تو را با الکل پر می کنم! 

 

 

 

 

آنان که می ، نمینوشند از آن می هراسند که افکار پلید خود را هنگام مستی برملا سازند،ولی ما راسگویان را چه باک از مستی!
ما زیادتر میخوریم تا خرابتر شویم نهایتش چیزی نیست جز اعتراف به عشقت به کلمه ای که از من نشنیده بودی!
پیک ها را مینوشم به سلامتی همان دیوار که بعد از نبودنت تکیه گاهم بود ولی تو چشم دیدنش را نداشتی انقدر پیشه خدایت غور زدی تا زلزله آمد تکیه گاهم خراب شد . .

نظرات 2 + ارسال نظر
sepastiyan یکشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:54 ق.ظ

dirgahist ke dar kafe yek nareye mastane bemordim.viran shavad in shahr ke meykhane nadarad

uhum

mohsen چهارشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:01 ق.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد